قمری که خورشید شد: A Moon Became The Sun

آقای آمد آمده آنجا آنها است که استاد استاد صبا اش اگر ام اما ای ایران بار باز باشد بانو باید بچه بزرگ بسیار بعد بعضی بود که بودم بودند بوده به او به این به خانه بی بیشتر پس تا تنها تهران جان چند چون حال خاله خانم خواند خواننده خود خودش خیلی داد دارد داشت دختر دست دکتر دو دوست دوستان دیدن دیگر رادیو راه رفت رفته روح انگیز روز روزی روی زبیده جهانگیری شبنم زمان زن زندگی سال سالها شب شده بود شود صحبت ظهیرالدوله قبل قرار قمار قمرالملوک وزیری قمری که خورشید کار کردم کردند کرده کرده بود کسی کند کنم که به که خورشید شد گرفت گرفته گفت ما مامان قمر مرتضی خان مردم ملک الشعرای بهار مورد موسیقی می شد می کرد می گفت نبود نداشت نزدیک نمی نه نیز نیست وقتی ویلن ها های هر هم همه هنر هنرمندان یا یاد یک یکی