Page images
PDF
EPUB
[ocr errors]

خواهد شد (۱۷) و اشخاصی که باین چیزها اعتقاد آرند با آیتی چند مقرون خواهند گشت که باسم من دیوها را بیرون خواهند نمود و بزبانهاي تازه تكلم خواهند نمود (۱۸) و مارها را خواهند گرفت و اگر چیز کشنده را بیآشامند هرگز متاذي نخواهند گشت و بر بیماران دست خواهند نهاد و ایشان تن درست خواهند گردید * (۱۱) و بعد از تکلم خداوند با ایشان به آسمان صعود نموده بر دست راست خدا بنشست * (۲۰) و ایشان بیرون رفته در هر مكان اعلام نموده و خداوند با ایشان عمل مینمود و با آیات پیوسته آن کلام را ثابت میگردانید * آمین

*

تما شد کتاب انجیل مرقس

كتاب انجيل لوقا

مشتمل

بر بیست و چهار باب

باب اوّل مشتمل بر هشتاد آیه

(۱) از آنجا که جمعی شروع نموده که آن وقایعی را که در میانه ما بيقين پیوسته است تبثین نمایند (۲) به نهجي که آنان که زآغاز بچشم خود میدیدند و خادمان کلام بوده بما رسانیده اند (۳) من نیز مصلحت چنان که آن وقایع را تماماً من البدايت كمال تبعیت نموده بر حسب اتصالشان تحریر نمايم براي تو اي تيوفلس كرامي (۴) تا حقیقت سخناني

دیدم

که تو آنها را تعلیم یافته دريابي + (ه) در اوان هیرودیس سلطان یهودیه زکریاه

[ocr errors]
[ocr errors]

و

نام کاهنی بود که از دسته آبیاها بود و زني داشت از دختران هارون که اورا نام اليصابات بود (1) و ایشان هر دو در نزد خدا ثواب کار مي بودند و در تمامي فرائض و سنن خداوند بي دغدغه رفتار مي نمودند (۷) و ایشان را فرزندي نبود زیرا که الیصابات یائسه بود و هر دو بر عمر سبقت جسته بودند (۸) چنین بوقوع پیوست که در اواني که نوبت دسته خود در نزد خداوندگار باداي لوازم كهانت مي پرداخت (1) بر حسب آئین کهانت نوبت او شد که در هیکل خداوند در آمده بخور نماید (۱۰) و تمامي گروه خلق در هنگام سوزانیدن بخور در بیرون نماز میکردند (۱۱) که یکی از فرشته گان خداوندگار بر او هویدا گشته چنانکه بر طرف راست مجمر ایستاده بود (۱۲) زکریاه از ملاحظه او مضطرب گردیده خوف بر وي استیلا یافت (۱۳) آن مَلَكَ ویرا گفت مترس اي زكرياه زيرا که دعاي تو مستجاب شده زوجه ات اليصابات يسري براي تو خواهد آورد و تو اورا يحيي خواهي ناميد (۱۴) و ترا خواهد بود خوش وقتي و خرمي و از تولدِ آن بسياري شادمان خواهند گردید (10) زیرا که او در نزد خداوندگار بزرگ میشود و شراب و خمر نخواهد آشامید و هم از شکم مادر خود بروح القدس مملو خواهد گردید (١٦) و او بسياري از بني إسرائيل را بسوي خداوند خداي آنها بر خواهد گردانید (۱۷) و او در پيش روي وي بروح و قوتِ ایلیاه خواهد رفت تا که مائل گرداند قلوب پدران را بجانب فرزندان و نافرمانان را بفهم عاقلان تا که قوم كاملي را براي خداوند مهیا نماید (۱۸) زکریاه ملک را گفت که چه سان من این را بدانم و حال آنکه من پیر هستم و زن من کهن سال است (۱۹) مَلَكَ وَيرا جواب داده گفت که منم گبرئیل که نزد خدا حاضر میباشم و براي همين فرستاده شده ام که با تو سخن گفته این مژده را بتو سپارم (۲۰) و اینکه تو خاموش خواهي بود بلكه ياراي تكلم نخواهي داشت تا روزي که اینها واقع شود زیرا که تو سخنهاي مرا باور نکردي و حال آنکه آنها در وقت خود بوقوع

130

خواهد پیوست (۲۱) و مردم منتظر زکریاه بودند و از بسياري توقفش در هیکل متحیر میبوند (۳۲) و او بیرون آمده ياراي تكلم با آنها نداشت پس در یافتند که در درون هيکل او امر غريبي را مشاهده نموده است که بآنها اشارت میکند و گنگ مانده است * (۳۳) و چون ايام خدمتش منقضي گشته بخانه خویش رفت (۲۴) و بعد از آن ایام زوجه اش اليصابات آبستن شده خود را پنج ماه پنهان داشته و گفت (٣٥) که در این اوان که خداوندگار خود منظور میداشت به این نهج با من عمل نموده تا ننگي که مرا در میان انسان میباشد بر دارد (۲۶) و در ماه ششم فرشته گبرئیل از خدا بسوي شهري از جلیل که ناصرۀ نام داشت (۲۷) بنزد دختر دوشیزه مریم نام که منسوب بود به یوسف نام مردي از دودمان داود فرستاده شد . * (۲۸) و ملك بنزد وي آمده گفت که السلام اي شرف یافته خداوند با تو است و تو در میان زنان مبارکي (۳۱) و او چون این را دید از سخن او مضطرب شده و در شبهه افتاد که این چه نوع سلام است (۳۰) و ملك ويرا گفت که مترس اي مریم زیرا که تو یافته نعمت خدا دادرا (۳۱) و اينك تو آبستن خواهي شد و خواهي زائید پسري و او را عيسي خواهي ناميد (۳۲) و او شخص بزرگي خواهد بود و فرزند خداي تعالي خوانده خواهد شد خدا تخت پدرش داود را به وي خواهد داد (۳۳) و بر دودمان يعقوبي تا ابد

[ocr errors]
[ocr errors]

و

خداوند

سلطنت رانده سلطنتش را نهایت نخواهد بود (۳۴) مریم ملک را گفت که

(۳۵)

چگونه این تواند شد و حال آنکه من مردي را نيافته ام (٣٥) و ملك ويرا جواب داده گفت که روح القدس بر تو نزول خواهد نمود و قوتِ خداي تعالي بر تو سایه افکند از آنجاست که آن مولود مقدس فرزند خدا خوانده خواهد شد (۳۱) و اينك اليصابات خويش تو نیز در پیریش بپسري بارور است و این ماه آنکس را که یائسه میدانند ماه ششم است (۳) زیرا که خدا هیچ امري مُحال نیست (۳۸) مریم گفت اينك كنيزك خداوند

نزد

C

[ocr errors]

بشود بر من بر وفق کلام تو پس فرشته از نزدِ وي جدا گشت * (۳۹) و مريم برخاسته در آن اوان بسوي کوهستان بجانب شهر يهودان بسرعت شتافت

(۴) و در

و چون

اليصابات

خاته زکریاه در آمده اليصابات را سلام نمود (۴۱) سلام کردن مریم را استماع نموده طفل در رحم او جسته و اليصابات بروح القدس مملو گشت (۴۲) و بآواز بلند تکلم نموده گفت که در میان زنان مبارکي و مبارك است ثمره رحم تو (۴۳) و کجا سراست مرا که مادر خداوندم بنزد من آيد (۴۴) اينک چون آواز سلام تو بگوشهایم رسید طفل در شکم من از خرمي بحرکت آمد (۴) و خوشاحال زني که ایمان آورده است زیرا سخناني را که از جانب خداوندگار است بري کمالی میباشد (۴۶) و مریم

ء

گفت که * جانِ من خداوندگار را ثنا میگوید (۴۷) و خوشنود میشود روح من (۴۸) زیرا که نظر مرحمت بر حقارت کنیزک خدا نجات دهندهء

من

بسبب انداخته و اینک از این وقت تمامي طبقات انام مرا مبارك خواهند خود دانست (۴۱) زیرا که نموده است آن قادر كارهاي بزرگ براي من پس منزه باد اسم او (٥٠) و رحمت او بر کساني که از او میترسند پشت در پشت (51) و ببازوي خود قوت را پدیدار نموده آناني را که بخيالات خود برتري داشتند پریشان نمود (۵۲) و بزیر آورد مقتدران را از تختها و خاك نشينان را برداشت نمود (۵۳) و سیر گردانید گرسنه گان را از خوبیها و روانه نمود متمولین را تهي دست (۵۴) و بنده خود اسرائیل را مساعدت نموده تا رحمت خود را یاد آرد (۵۰) که بر ابراهیم و ذریتش تا بابد خواهد بود چنانچه به پدران ما فرموده است * (٥٦) و مریم قریب به سه ماه با وي بوده پس برگشت بخانه خود * (٥٠) و اليصابات را وقت وضع حمل رسيده

پس زائید پسري را (۵۸) و شنیدند همسایگان و خویشانش که خداوند

بر وي بسيار رحمت نموده پس ایشان نیز با وي خرمی نمودند

(01)

C

(۵۹) و در روز هشتم بجهة ختنهء طفل آمده او را باسم پدرش زکریاه

*

[ocr errors]
[ocr errors]

Nay

میخواندند (۱۰) مادرش جواب داده گفت نه بلکه خوانده شود به يحيي

Com

(۶۱) ویرا گفتند که نیست از خویشان تو شخصی که خوانده شود به این اسم (۶۲) پس پدرش را اشارت نمودند که به چیست خواهشت که نامیده شود (۶۳) و او تخته را خواسته بر آن نوشته گفت که اسم اوست يحيي و همه گي متحیر گردیدند (۲۴) و در همان لحظه دهن و زبان وي باز شده بحمد خدا تكلم فرمود ((٢٥) و بر همه گي آنان که در اطراف ایشان ساکن

شده

خداوند

ما

مي

*

و

میبودند خوف عارض گشت و در همه همه و کوهستان یهودیه از این وقایع گفت و گو میرفت (٦٦) و آنان که شنیدند همه گي در دل خود متفکر گفتند که آخر این طفل چه خواهد بود و با وي بود دست (۱۷) و پدرش زكرياه بروح القدس ممتلي القدس ممتلي گشته بالهام گفت * (۲۸) خداوند خداي إسرائيل مبارك باد زیرا که نظر مرحمت انداخته براي قوم خود فديه مقرر فرمود (۱۱) و در خانه بندهء خود داود شاخ نجاتي براي بر پا داشت (۷۰) چنانچه بر زبانِ انبياي مقدّس خود از اوان سلف فرموده است (۷۱) يعني نجات از دشمنان ما و از دست همهء آناني که کینه میورزند با ما (۷۲) تا آنکه بجاي آرد رحمت خود را بر پدران یاد ارد عهد مقدس خود را (۷۳) يعني سوگندی که به ابراهیم پدر ما خورده است (۷۰) که بما این بخشش را خواهد فرمود تا آنکه ما از چنك دشمنان خود مستخلص شده بي خوف او را بنده گي نمائيم (٧٥) تا همه زنده گاني و خود را بپاکیزه گي و صواب کاري در نزد او باشیم (٧٦) و تو اي کودک رسول خداوند تعالی خوانده خواهي شد زیرا که تو پيش روي خداوند خواهي

ما

و

تا آنکه

رفت تا آنکه راههاي او را آماده نمائي (۷۷) و تا آنکه عطا شود بقوم او شناسای راه نجات که با آمرزش گناهان است (۸) از غایت ترحم خداي ما که بجهة آن روشني صبح از عالم علو بر ما هویدا گشت (۷۹) تا آناني را که در تاریکی و سایه مرگ نشسته بودند روشن گرداند و قدمهاي ما را برای آرام

« PreviousContinue »